دیداری از راین Rayen شهرک باستانی ایران ـ شهری که مردم آن در شهریور 1324 مطابق فرضیه افلاتون، برای شهر خود مدیر انتخاب کردند ـ تاریخچه راین و پروژه های جالب و مهمی که اجرا نشدند ـ خشک شدن چشمه آب معدنی گَزگ و ناپدیدشدن آسیاب های آبی کم نظیر و ویرانه شدن حمام میرزا غیاث الدین
در دهه نخست شهریور 1324 (دهه آخر آگوست 1945) که اخبار مربوط به تسلیم شدن ژاپن، آمار تلفات سنگین بمباران اتمی این کشور و پایان یافتن جنگ جهانی دوم در جبهه خاوردور، تصرف بخشی از مَنچوری و شمال شبه جزیره کره و جزایر کوریل توسط ارتش روسیه سایر اخبار داخله و خارجه را تحت الشعاع خود قرار داده بود و دولت تهران خواستار خروج هرچه زودتر نیروهای نظامی روسیه، انگلستان و آمریکا از ایران شده بود و دولت آمریکا قول داده بود نظامیان خودرا تا دی ماه آن سال از ایران خارج سازد، مردم رایِن Rayen ـ شهر کوچکی در استان کرمان ـ در اعتراض به تصمیم اداره کل غلّه و نان به خارج ساختن دویست تُن غلّه از این منطقه و نیز ناپدید شدن جزوه های خطی چندصد ساله قرآن از حُسینیه (نمازخانه اصطلاحا پایین شهر) و موارد دیگر، در یک رأی گیری که در محل دبستان آن شهر کوچک و باستانی به عمل آمده بود برای اداره منطقه خود «مدیر» انتخاب کردند و جریان را به استاندار کرمان و نیز نخست وزیر وقت (محسن صدر) اطلاع دادند. این نخستین بار بود که یک ناحیه محدود در کشور برای اداره امور داخلی خود (به روش انتخاب شهردار ـ نَه، بخشدار و فرماندار) مدیر انتخابی تعیین کرده بود. استاندار کرمان که با کار انجام شده ای روبرو شده بود به مدیر انتخابی، حُکم «کَدخُدایی» داد که ساکنان محل حُکم را نپذیرفتند و گفتند که کدخدا اختصاص به روستای کم جمعیت دارد نه راین که شهری است تاریخی با چند هزار جمعیت. استاندار استدلال کرد که نه تنها روستاها، بلکه شهرهای در سطح راین در زمان ساسانیان و بویژه عهد انوشیروان دادگر کدخدای انتخابی داشته اند و دادن عنوان کدخدا به مدیر انتخابی راین نباید تعجب داشته داشته باشد، کدخدا مقامی بالاتر از عنوان دِهدار است که به منتخب روستا داده می شود. [فاصله هوایی راین از شهر کرمان 70 کیلومتر است و راه زمینی کنونی آن به سبب دورزدن کوه، 90 و چند کیلومتر که اگر راه پیشین آن ـ راه گُدار گودِر مرمّت شود همان 70 کیلومتر خواهد بود.].
این جرّ و بحث تا پایان دوره چهار ساله مدیریت آن فرد (متوفی در 79 سالگی در سال 1364) ادامه داشت و پس از آن دوره، رایِن دارای شهردار انتخابی شد که معروفترین این شهرداران افلاتون میرحسینی بود.
مدیر انتخابیِ شهریور 1324 راین یک معمار کرمانیِ کارشناس ابنیه باستانی بود که پس از نقل مکان به تهران برای دانشجویان رشته معماری دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران سخنرانی درسی می کرد. این معمار کرمانی پس از اشغال نظامی ایران در جریان جنگ جهانی دوم و کمبود خواروبار و وجود بیماری و ناامنی در شهرهای بزرگ ازجمله کرمان، موقتا به راین نقل مکان کرده بود. از آنجا که پیش از انتخابات ـ اصطلاحا انتخابات خودجوشِ راین در شهریور 1324، شرط شده بود که مدیر انتخابی تقاضای دستمزد نکند، هزینه اداری نداشته و حتی هزینه مکاتبات و مقرّ (دفتر) خودرا هم بر عهده بگیرد و این مدیریت مطلقاً رایگان باشد و ایجاد هزینه برای مردم نکند، مدیر انتخابی در خانه خود تالاری زیبا و نه چندان بزرگ به وجود آورد تا جلسات در آنجا منعقد شوند. وی پس از ترک راین این ساختمان را برای چند سال به اداره پست و تلگراف شهر اجاره داد. [بعدا یکی از چهار فرزند این معمار به آمریکا مهاجرت کرد، دیگری مهندس سازمان ثبت اسناد شد، یک دخترش کارمند دانشکده پزشکی دانشگاه تهران و دختر دیگرش به خواست شوهر؛ خانه داری پیشه کرد.].
و اما درباره راین؛ این شهرک بسیار قدیمی در دامنه کوه هزار و در سر راه جیرفت به کرمان و بندرعباس واقع شده است. گردشگران اروپایی آن را ـ یکی از مناطق خوش آب و هوای جهان توصیف کرده اند. در تالیفات نظامی آمده است که صنعتگران راین در عهد ساسانیان برای ارتش ایران شمشیر، نیزه، زوبین و زره می ساختند. [سوارنظام زره پوش ساسانیان معروف به ا َسواران که بارها ارتش امپراتوری روم را درهم شکست شهرت جهانی دارد. قرار بود در میدان مرکزی راین یک مجسمه سوارنظام زره پوش ساسانی قرارداده شود که ظاهرا به علت کمبود بودجه جهت ساخت آن، یک مجسمه ِ آماده دیگر در آنجا قرار داده شده است.]. پرورش اسب و قاطر نیز در ناحیه راین برای فروش به ارتش یک پیشه بود که بقایای یکی از آنها معروف به طویله سردار، پابربجا است. صنعت شمشیر سازی راین از قرن دوازدهم هجری خورشیدی به تدریج تبدیل به چاقوسازی، و ساخت بیل و کلنگ و ابزار کار شد. در دوران حکومت مصدق که ایران زیر تحریم دولت لندن بود یک صنعتگر راینی به نام ماشاالله هدایتی با کوره، چکش و سوهان، وسایل یدکی برای جنگ افزارهای ارتش از جمله تیربار می ساخت. ا َرگ های راین (دژهای نظامی و قلعه های دفاعی) که یکی از آنها تقریبا به همان صورت اولیه پابرجاست و آثار دژ دیگری باقیست، شهرت جهانی دارند. در دهه 1340 قرار بود یک گُردان از نیروهای ویژه ارتش (کماندو) در راین مستقر شود که عملی نشد.
[پس از افتادن کرمان به دست عرب مسلمان، یک واحد نظامی عرب «راین» را مورد حمله قرار داد، ولی موفق به تصرف آن نشد (علت؛ دژ آن بود که اندکی ار خرابه هایش باقی مانده است) و بناچار در محلی ـ چندین فرسنگ دورتر از راین مستقر شد که بعدا نام «قریة العرب» بر این محل گذاردند ولی بیشتر کرمانی ها آن را «دِه تازیان» می خوانند. [طبق اسناد تاریخی، شهر كرمان در نخستين روز تابستان سال 654 ميلادي ـ در آن سال؛ 22 ژوئن و برابر يكم تيرماه ـ به تصرف نیروهای عرب درآمد که «مجاشع بن مسعود سلمي» فرماندهي آنان را بر عهده داشت. مولف تاريخ «منتظم ناصري» وقوع اين رويداد را سال 651 ميلادي مطابق سال 31 هجري ذكر كرده است. هنگام تصرف كرمان، هنوز يزدگرد سوم ـ آخرین شاه ساساني ـ زنده و در شهر مَرو (واقع در ترکمنستان امروز) بود كه وي نيز در همين سال ترور شد. «مجاشع» پس از تصرف كرمان و دعوت شهروندان به اسلام، به دلايل امنيتي اجازه نداد كه سپاهيانش در شهر مستقر شوند؛ زيرا شنيده بود كه كرمانيان به آيين زرتشت (زرتشتیانیسم) تعصب مي ورزند و شديدا ناسيوناليست هستند. بنابراين، لشكريان او در يک روستاي كوچك در چهار فرسنگي جنوب شهر كرمان (كه بعدا معروف به قنات غَسّان شده است) خيمه زدند و مستقر شدند. «قنات غسان» به نسبت جمعیت، بیش از هر ناحیه دیگر در جهان اسلام دارای مسجد است. با وجود سقوط شهر کرمان؛ تا سالها، بسياري از مناطق كوهستاني استان كرمان که از دوران هخامنشیان تا آخرین دهه سلطنت پهلوی ها تا ساحل خلیج فارس و دریای عُمّان امتداد داشت تسليم نشده بودند از جمله منطقه «راين Rayen» كه دژي مستحكم داشت، و پشت به كوه هزار دارد.].
راین در طول تاریخ خود شاهد چند جنگ بزرگ بود از جمله نبرد دو دسته از نیروهای آلتائیک (تُرک زبانان) که بر سر حکومت و سُلطه برکرمان با هم جنگیدند و این جنگ در جلگه راین صورت گرفت. یعقوب لیث صفّار ـ قهرمان ملی ایرانیان ـ در پاییز سال 868 میلادی و پیش از اخراج عرب از شهر کرمان، یک توقف چند روزه در راین داشت. یعقوب پس از آزادکردن شهر کرمان بود که اعلام کرد به زبانی که او نمی فهمد (عربی) مکاتبه نشود و زبان پارسی دوباره جان گرفت و به دو قرن بی خبری از وضعیت ایرانیان که نانوشته باقی مانده و جزئیات آن هنوز به درستی روشن نیست پایان داده شد.
ماجرای حمله شبانه چهار ژاندارم کرمانی از افراد پاسگاه «نی بید Neybead» به یک تیپ هندی ـ انگلیسی در شهریور 1320 در جلگه راین که میان دو کوه گَلَکی و عسکرو (اینک ایستگاه راه آهن راین) چادر زده بودند معروف است. لشکر هفت پیاده کرمان مستقر در پادگان سرآسیاب ـ یکی از دو واحد نظامی ایران بود که بخشنامه نخجوان ـ ضرغامی را برای مرخص کردن سربازان وظیفه نپذیرفته بود و استدلال کرده بود که فاقد امضای فرمانده کل قوا است و به این جهت تیپ اعزامی دولت لندن از هند به کرمان (از طریق زاهدان)، پس از عبور از تهرود در جلگه راین متوقف شده بود که شبانه هدف شبیخون آن چهار ژاندارم سوار قرار گرفت و برخی از چادرهای آن به آتش کشیده شد. این چهار ژاندارم تا پایان جنگ جهانی دوم و صدور بخشنامه عفو عمومی در کوه هزار به سر بردند و تلاش متفقین برای دستگیری آنان به جایی نرسید زیرا که دائما در حال تغییردادن مکان بودند. قهرمانی این 4 ژاندارم دهها سال به صورت افسانه درآمده بود و قرار بود که یک فیلم سینمایی در این زمینه تهیه شود.
درباره راین نوشته اند که زنان این منطقه تا همین دهه های اخیر چادر سفید و یا گلدار بسر می کردند و از چادر مشکی در اینجا خبری نبود. در جریان عقدکنان نیز عروس ها چادر سفید به سر می کردند تا نشان دهند که با چادر سفید به خانه شوهر می روند و با کفن سفید (مَرگ) از آنجا خارج می شوند.
در روستاهای راین از عهد باستان سبک معماری خاصی به کار برده می شد که هنوز آثار آن مشاهده می شود و به آن، سبکِ «طاق کسری» گویند که مرکب از یک طاق بدون دَر و در طرفین آن دو یا چهار اتاق است. اعضای خانواده از طاق بدون دَر (اصطلاحا صفه) برای نشستن گرد هم و خوردن غذا استفاده می کنند و هنگام خواب به اتاق ها می روند.
از آنجا که راین دارای آب و هوایی خوش است و دارای باغهای میوه و در دامنه کوه، در دوران پهلوی یکم ثروتمندان کرمان به ساختن باغ و خانه ییلاقی در این شهر کوچک و باستانی تشویق شده بودند و چند ثروتمند زرتشتی (کیانیان و سروشیان) و دیگران از جمله محمد ارجمند کرمانی در شهرک راین خانه و باغ ساختند و سرمایه گذاری کردند.
شهرت راین از عهد باستان به سنگ مَرمَر ویژه آن هم بوده است که سبزرنگ است. از این سنگ ها در بناهای دوردست از جمله عمارت «تاج محل» هند که کار ساختن آن در ژانویه 1653 پایان یافت نیز استفاده شده است. این مرمرها با شتر و از طریق قندهار به هند انتقال داده شده بود. در آن زمان و تا نیمه قرن نوزدهم، افغانستان بخشی از ایران بود. افغانستان نامی است که انگلیسی ها بر ایران خاوری گذارده اند. پس از این جداسازی (تجزیه)، چند خانوار از سیستان خاوری (افغانستان) به راین نقل مکان کردند و اینجارا محل سکونت دائمی خود قرار دادند. در دهه 1350 بررسی هایی به منظور کشف اورانیوم نیز در منطقه راین صورت گرفت.
شهرت دیگر راین بخاطر آب معدنی و نیمه گرم آن، معروف به آبِ گَزگGazg بود. چشمه این آب در چند کیلومتری شمال راین و در دامنه کوه قرار داشت. در این منطقه از صدها سال پیش حوضچه هایی مُسقّف ساخته شده بود و در کنار این حوضچه ها، یک اقامتگاه همگانی زیبا (به صورت مُتِل های امروز) و محلی برای صرف ناهار در زیر یک چنار بزرگ. جالب اینجاست که استفاده از این اقامتگاه و حوضچه ها مطلقا رایگان بود. این آب معدنی خواص درمانی بسیار داشت که مورد تائید پزشکان اروپایی هم قرار گرفته بود. قرار بود در این محل یک هتل بزرگ ساخته شود زیرا که از گوشه و کنار کشور برای استفاده از این آب معدنی به آنجا می رفتند ولی پس از انقلاب و آزاد شدن حفر چاه عمیق در آن منطقه (جلگه راین)، چشمه آب معدنی گَزگ که یک روستای بزرگ به همان نام را نیز آبیاری می کرد، خشک شده است.
در سده گذشته در راین مردی بنام میرزا غیاث الدین زندگی می کرد که ابتکارات جالبی از خود برجای گذارده است از جمله ایجاد یک روستا بنام نظام آباد. وی مقرر داشته بود که سهمی از این روستا به هر طفل ذکور (پسر) که در خانواده (فامیل) او به دنیا می آید داده شود و نام نظام آباد نیز به همین دلیل است یعنی تقسیم آن طبق ضابطه ای که او تنظیم کرده است. میرزا غیاث الدین یک حمام عمومی رایگان نیز در راین تأسیس کرده بود. حسینیه ای که جزوات خطی قرآن در آن قرار داشت و از این جزوات دیگر اثری نیست در نزدیکی همین حمام قرار دارد که اینک نوسازی شده است. خرابه حمام به همان صورت باقی است. این حمام تا دهه 1350 ه. ش. قابل استفاده بود. پسران و مردان از ساعت 5 تا 9 بامداد و دختران و بانوان (اُناث) از ساعت 9 به بعد از آن استفاده می کردند.
آسیاب های راین نیز شهرت تاریخی دارد. این آسیاب ها در مسیرِ نهرِ معروف به آبِ کوه قرار گرفته بودند و این آب در سراشیبی درجریان است. این سراشیبی ـ ساخت آسیاب هارا تسهیل کرده بود و فشار آب که وارد چاه نسبتا عمیق آسیاب می شد، با فشار بیشتری از مجرای پایین خارج می شد و با برخورد به پرّه های چرخ متصل به سنگ آسیاب، این سنگ سنگین و بزرگ را به حرکت در می آورد و دانه های غله که میان سنگ گَردان و سنگ ثابتِ زیرین قرار می گرفت به آرد تبدیل می شد. دانه ها با یک مکانیسم جالب به میان دو سنگ ریخته می شد و آرد حاصل نیز با مکانیسم دیگری به مخزن می ریخت. این اختراع ایرانیان عهد باستان پایه فنون معروف به «چرخ دنده» کنونی قرار گرفته است. با این ردیف آسیاب که هرکدام به نام بانی آن خوانده می شد، غلّه محصول منطقه راین به صورت آرد به مناطق دیگر نقل و فروخته می شد. به گفته یک شاهد عینی، در راین از این آسیاب ها که برای تماشاگر می توانستند جالب باشند و پیشرفت فنی ایرانیان قدیم را منعکس کنند، دیگر اثری دیده نمی شود و بر روی کامل ترین و زیباترین آنها که پایین تر از همه قرار داشت یک خانه بنا شده است!.
در اوایل دهه 1350 مطالعاتی صورت گرفت تا به سبک کامیونیتی کالج منطقه «تایدواتِر» آمریکا واقع در «هَمتون رودز» یک کالج دو ساله در راین ایجاد شود که چهار رشته داشته باشد: رشته تربیت مکانیسیَن اتومبیل، رشته رانندگی تریلر (کامیون بزرگ)، رشته باغداری و رشته دامداری بویژه مرغداری. قرار بود طویلهِ سردار در راین که همچنان باقی مانده و قابلیت نوسازی دارد برای کار عملی دانشجویان رشته دام پروری ضمیمه این کالج شود. دلیل دوساله قراردادن این کالج این بود که فارغ التحصیلان آن نخواهند با در دست داشتن کاغذِ لیسانس، کارمند دولت و پشت میزنشین شوند. تعقیب این بررسی پس از تغییر نظام حکومتی متوقف شد و همچنین یک بررسی قدیمی تر برای ساختن مجتمع هایی جهت بازنشستگان و سالمندان و نیز هتل های توریستی در راین. مورخان و کتاب نویسان قرون وسطی و جدید «راین» را منطقه ای به دست داده اند که طول عُمر مردم آن نسبت به نقاط دیگر بیشتر است.
همچنین قرار بود که باغهای متعدد کشت نهال گردو ایجاد شود زیراکه از عهد باستان، ناحیه راین به داشتن درخت های بسیار تنومند گردو شهرت داشت که پس از جنگ جهانی دوم و تضعیف رعایت ضوابط و نظامات دولتی، بسیاری از این درخت ها قطع شدند و در ساخت دَر و پنجره، میز و صندلی بکار رفتند. این نگارنده (نوشیروان کیهانی زاده) در شهریور 1392 (29 آگوست 2013) و بمناسبت گذشت شصت سال از زمان انتخاب مدیر برای امور راین (اصطلاحا؛ شهردار انتحابی و در اصطلاح دمکراسی و بر پایه عقاید افلاتون؛ مدیرِ مردمی) از این شهر حدودا بیست هزار نفری و دارای دانشگاه دیدن کرد.
در طول این دیدار، به او گفته شد که بسیاری از ساکنان قدیمی راین به کرمان و شهرهای بزرگ دیگر و بعضاً به خارج نقل مکان کرده اند. به رغم زیبایی جنوب شهر و وجود دو تپه و دو درّه سرسبز در این محل، توسعه شهر به بخش شمالی آن منتقل شده است و جنوب شهر رو به ویرانی می رود. قنات های اطراف راین به علت حفر دهها چاه عمیق خشک شده اند. از بوته های غیچ (اَغیچ ـ قیچ) که جلگه راین را سرسبز کرده بودند، دیگر اثری نیست و جای آنهارا باغ پسته گرفته است. اثری از آنهمه چاقوساز در این شهرک دیده نمی شود. زرتشتیان باغ و مزارع خودرا ترک کرده اند. در آن سال (سال 1392) راین دارای صنایع بزرگ نبود جز یک کارخانه تولید کلمپه. خانه مدیر انتخابیِ شهریور 1324 راین که در نزدیکی طویله سردار و دامنه تپه (معروف به تَل) قرار گرفته به ویرانه تبدیل شده بود که بعدا توسط فرزندان و نوه هایش تعمیر و نوسازی شده است. در دیدار سال 1392 مشاهده شد که درهای خانه مدیر انتخابی به سرقت رفته و مسکونی نبود. طویلهِ سردار که تا دهه 1330 در آنجا برای فروش به ارتش، اسب و قاطر پرورش داده می شد به ویرانه ای تبدیل شده است و ....



