به قلم دکتر نوشیروان کیهانی زاده. روزنامه نگار از سپتامبر 1956 (شهریور 1335)

ترجمه به هر زبان با بکارگیری گوگل ترنسلیت

خاطرات و مشاهدات روزافزون

خاطره ای تاریخساز از یک جلسه دبیران تحریریه روزنامه اطلاعات که سناتور مسعودی مدیر وقت این روزنامه گفت نزد شاه ریش گرو گذاشت تا صالحیار سردبیر باشد. ماجرای مخالفت ساواک با سردبير شدن غلامحسین صالحيار

دوشنبه بیستم تيرماه 1345 (در آن سال مصادف با 11جولاي 1966) سناتور عباس مسعودي بنيادگذار و ناشر وقت روزنامه اطلاعات بمانند بامداد هر روز در تحریریه روزنامه (اصطلاحا؛ اطاق خبر) در جلسه دبیران میزها شرکت کرد و بحث جلسه عمدتا پیرامون چند خبر حساس داخلی و خارجی در دست تهیه و تنظیم بود. دو خبر حساس خارجی که اینک تاریخ شده اند، یکی اظهارات عبدالرحمن البزّاز نخست وزیر وقت عراق بود و دیگری اظهارات چِن یی وزیر امور خارجه وقت دولت چین. در آن زمان، ژنرال عبدالرحمن عارف ـ یک ناسیونالیست عرب و از هواداران اندیشه های جمال عبدالناصر ـ رئیس جمهوری عراق بود و مائو رهبر چین روس ها را تجدید نظر طلب و مارکسیست های اسمی ـ ظاهری [قّلابی] می خواند.


با 15 ماه تجربه سردبیر یک روزنامه صبح شدم ـ این روزنامه را با یکی دو نفر منتشر می کردم ـ راه انتشار نشریه با هزینه کم

به موازات کار در اطاق خبر روزنامه اطلاعات، از آذرماه سال 1336 (نوامبر 1957) كه 21 سال بيشتر نداشتم چندماه عملا سردبير يك روزنامه صبح تهران بودم كه جز من، تنها يك کارمند ثابت تحريري ديگر، يك پيك موتوسيكلت سوار و يك عكاس داشت و چند نفر هم گاهی برایش مقاله و ترجمه می فرستادند. در آن زمان دريافتي ماهانه يک خبرنگار تازه کار از روزنامه اطلاعات از سيصد ـ چهارصد تومان (سه هزار ـ چهار هزار ريال) تجاوز نمي كرد و راهي جز داشتن شغل ديگر نبود. سردبیر آن روزنامه صبح (منتشر شده در بامداد) معاون پیشین سازمان انتشار و رادیو بود که دو ـ سه هفته پس از آغاز کار من در آن روزنامه کناره گیری کرد و ناشر روزنامه مرا موقتا سردبیر کرد که سردبیر بودن من ماهها طول کشید.


بحث طولاني درباره روش سنجش نظر مخاطبان روزنامه اطلاعات در آذرماه 1353 ـ چگونگی سنجش نظر مخاطبان رسانه ها (میدیا ریسِرچ) و روش تعيين اهميت يك نشريه (روش فربر)

مخاطبان روزنامه، وقت چند جلسه شورای دبیران تحریریه روزنامه اطلاعات را گرفته بود، بدون اخذ نتیجه. انتشار روش «فربر» آمریکایی در همان ماه این بحث را به میان آورده بود. قبلا بارها ایراد گرفته شده بود که چرا خبرها و مطالبی انتشار می یابد که مخاطب ندارند و تنها به خاطر ارضای دولت و یا یک فرد درج می شوند و جای مطالب پُرمخاطب را می گیرند و بعضا مخاطب روزنامه را خشمگین می سازند.

«فربر» هشتم نوامبر سال1974 ميلادي روش علمي تازه اي را براي سنجش نظر خوانندگان رسانه هاي چاپي و تقسيم بندي مطالب آنها به: مهم، جالب، و لازم و نيز تعيين «درصد» مخاطبان راضي از يك مطلب و يا ناراضي از آن را اعلام داشت كه اين تكنيك پذيرفته و بعدا به ساير رسانه ها تعميم داده شده و تحت عنوان «ميديا ريسرچ» بر دروس دوره دوم تحصيلات عالي (فوق ليسانس) رشته هاي ارتباطات 


... و سرانجام تلخ یک ژورنالیست اینوِستیگِیتیو ـ کمبود جهانی ژورنالیست اینوستیگیتیو، چرا؟.

از آغاز جنگ سرد قرن بیستم (نیمه این قرن) اندیشمندان از نبود و کمبود تاریخ نگار به مفهوم واقعی کلمه و ژورنالیستِ اینوستیگیتیو ناله می کنند و پیدایش و تداوم بسیاری از مسائل را به این حساب می گذارند بویژه مسائلی همچون تبه کاری ها، اعتیادات زیان آور، مشکلات اجتماعی، فساد دولتی و ضعف ها. ولی، گزارش ها نشان می دهد که در جوامعِ مسئله دار پس اینکه یک روزنامه نگار موضوعی را دنبال و ریشه یابی کرده بود نابود شد. پس از فروپاشی شوروی از درون و پیدایش پولدارهای یکشبه در روسیه، خصوصی سازی بنگاههای ملّی (متعلق به دولت ـ همه مردم) و بسط فساد در این کشور که غرب از پیش با فرستادن مشاور و راهنمای اقتصادی برنامه آن را طرح کرده بود، شماری روزنامه نگار میهندوست روس، دست بکار اینوستیگیتیو و افشاگری زدند که یکی پس از دیگری به دست مافیا و عوامل غارت آن کشور از میان برداشته شدند.

این تصویر یک صحنه از دهها تظاهرات اعتراضی روزنامه نگاران و روشنفکران مکزیک را نشان می دهد که معترضین، عکس های روبن اسپینوزا «فتوژورنالیست مقتول» را به دست دارند

زمانی که در ایران، یک روزنامه و یک مجله آگهی همسریابی منتشر می کردند که خالی از حادثه سازی نبود ـ اشاره به یک نمونه از این حوادث

آمار طلاق که در نیمهِ سال 1337 انتشار یافته بود پژوهشگران جامعه شناسی وقت را بر آن داشته بود که به کشف و بررسی علل آن بویژه در تهران بپردازند. علل، پس از این بررسی اعلام شده بود که مهاجرت های درون کشوری و از این شهر به آن شهر جهت اقامت رفتن و بویژه مهاجرت از روستا به شهر که یکی از عوامل آن «شناخت ناکافی، طرفین ازدواج ها پیش از عقد نکاح» بود در صدر این علل به چشم می خورد. گفته شده بود که شمار آشنایان یک مهاجر ـ مهاجر تنها و یا با خانواده ـ در اقامتگاه تازه کم و محدود است و بنابراین اگر مرد باشد و یا فرزند ذکور خانوادهِ مهاجر باشد در یافتن شریک زندگی دچار مشکل خواهد بود، زیراکه جز همسایگان دیوار به دیوار با خانواده های دیگر به آن اندازه آشنایی و رفت و آمد ندارد که برای انتخاب شریک زندگی و تشخیص تناسب لازم است. به علاوه هنوز در مدارس ما، فرمول دکارت که همانا تعریف تشکیل جامعه و کوچکترین آن جامعه خانواده (زن و شوهر) است در برنامه های درسی قرار نگرفته تا جوانان ما از همان سنین با این «مهمترین اقدام در طول حیات خود» آشنا باشند و رادیو ایران (در آن زمان، ایران فرستنده تلویزیونی نداشت) برنامه ای ویژه تشریح ازدواج متناسب ندارد و ....